دو چهره از یک مرد!
پسرک فراری از آرایشگاه ما، مدت مدیدی بود که این شکلی بود: و این شکلی، یعنی یه چیزی تو مایه های جنگلی! بعد کل فامیل، متفق القول نظر دادند به ضرورت اصلاح ایشون. نظر هماهنگ دوستان منجر به این شد که در یک روز برفی، سر پسرک از جنگل انبوه تبدیل بشه به بیابون، اون هم با کلی داد و فغان و اشک و آه و جیغ و گریه از طرف حضرت ایشون! چهره خندون ایشون نشون دهنده دورغگویی من نیست ها، این عکس پسرک کچل مربوط به اواخر شب تاریخی "کچل کنون" است که ایشون به عمو فرمودند که: روشن! و عمو ماشین "سر تراشی "رو روشن کردن و پسرک طی اقدامی "شاخ در آورانه"با ادب کامل زانو زدند در محضر عمو و سر به تیغ سر تراشی سپرد...
نویسنده :
مامان خانوم
14:50