محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

محمد امین

جشن تولد فرضی

1394/1/31 10:08
نویسنده : مامان خانوم
650 بازدید
اشتراک گذاری

شب اول رجب است و شب میلاد امام محمد باقر (ع).ضمنا شب تولد همسر جان هم هست. به روی مبارک نمی آورم این مناسبت آخر را اما همسر جان خودش به خاطر میلاد حضرت باقرالعلوم، با یک دسته گل بزرگ به خانه آمده.

پسرک هم بعد از کلی همراهی آبرومندانه با من در میهمانی یکی از همسایه ها و بعد بازی در محوطه، با عمو امیر رفته بیرون تا بلکه عطش سیری ناپذیرش نسبت به بازی اندکی کم شود!!!

هنوز یکساعت از رفتن پسرک نگذشته که خاله جانش تماس میگیرد که "چایی رو آماده کنین، میخوایم بیایم تولد!"

من: تولد کی؟(یک درصد هم امکان نداشت که تولد همسرجان ما یادشان باشد)

خواهر: تولد من!

من:تعجبتعجبتعجب

خواهر:بعله!پسرجانتان فرمودند که عمو,بریم کیک بخریم واسه خاله تولد بگیریم تو خونه ما!شمع هم بخریم!

من: نههههههههه!

یک ساعت بعد: پسر و عمو با یک کیک به سلیقه محمد امین وارد میشوند و بعد میهمانان واقعی این جشن تولد فرضی!

مراسم شمع و بادکنک و عکس و... برای این تولد که دقیقا معلوم نیست به افتخار چه کسی برپا شده انجام میشود و در آخر، محمد امین بعد از فوت کردن شمع فور(به انتخاب خودش، عدد 4)خطاب به جماعت میگوید: پس کادوی من کو؟؟؟

یعنی این بچه فرض و تولد فرضی سرش نمیشه!

خلاصه که یک جشن تولد فرضی به نام خاله و به کام همسر جان به سفارش پسر جان از جیب عمو جان برگزار شد!

پسندها (4)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمد امین می باشد